شهید مثل یک نمره بیست

یاداشتهای یک جوان کتابفروش

شهید مثل یک نمره بیست

یاداشتهای یک جوان کتابفروش

آخرین کتابهایی که خوانده ام ۱

مردی از جنس نور

فیلمنامه ای است که تلاش سلیم بن قیس برای حفظ کتاب "اسرار آل محمد" از گزند حکومت حجاج بن یوسف را روایت می کند. سلیم برای حفظ این کتاب به ایران فرار می کند و کتاب را به یک ایرانی به نام ابان می سپارد و خود دار فانی را وداع می گوید. شجاعی در بخشهایی از این کتاب عشق و ارادت ایرانیان به اهل بیت را به زیبایی تصویر می کند.


متولد چهل و یک

 چهل و یک خاطره است از زندگی مرحوم عبدالله ضابط علمدار روایتگری سیره ی شهدا. یکی از این خاطره ها را با هم می خوانیم:

در حداقل های مخارج گروه مانده بودیم اما وسواس داشت هر پولی را قبول نکند.
می گفت: پولی که از منبعی درست تامین شده باشد برکت کار را بیشتر می کند و گرنه نتیجه کار را بی اثر خواهد کرد.
شهدا هم خوب هوایش داشتند.


آنان که رفتند

شامل 3 داستان کوتاه مرتبط به هم از زمان دفاع مقدس و جامعه ی بعد از آن است. عناوین داستانها عبارتند از «آنان که رفتند»، «آنان که ماندند» و «یزیدی‌ها». عنوان کتاب در حقیقت برگرفته از جمله معروف شریعتی است:«آنان که رفتند، کاری حسینی کردند و آنان که ماندند باید کاری زینبی کنند و گرنه‌یزیدی‌اند».


چرا بچه مسلمانها با هم نمی سازند؟

* چرا بچآیت الله خامنه ایه مسلمانها با یکدیگر نمی سازند؟چرا بچه مسلمانها به بهانه ایی همدیگر را طرد می کنند؟یکی آن دیگری را چپ میداند یکی آن دیگری را راست می داند. من همیشه می گفتم جناح الف و ب ولی حالا باید بگویم جناح الف و ب و پ و ت و ث!گاهی دیده می شود که کسی از یکی از این جناحها-که همه اینها مسلمانند- حاضر است با کسی از کسانی خارج از این مجموعه دست دوستی بدهد اما با کسانی از اینها حاضر نیستند چنین کاری بکند! گاهی تعصبشان نسبت به هم زیاد و تند است. چرا؟ به چه دلیل؟‌‌‌((والذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم)). چرا این آیات صریح قرآن یادمان می رود؟هرچه می توانید با کفار شدید باشید اما با خودتان رحیم و با گذشت باشید.))سخنرانی در دانشگاه تهران 65/7/7



*من الان می بینم که گاهی اوقات گروههای مسلمان و مومن در دانشگاهها‏ نسبت به همدیگر بیشتر حساسیت دارند تا نسبت به آن دانشجویی که اصلا برای هیچ یک از این معارف و این ارزشها اعتباری قایل نیست او را کانه فراموش کرده اند. حتی آن کسی که خیانت می کند او را یادشان رفته و به هم پرداخته اند!  64/3/15 


* گاهی مشاهده می شود که دو گروه دانشجویی در مقابل هم قرار می گیرند و صف آرایی می کنند انگاری که لشکر ایران و لشکر صدام است! غافل از اینکه هر دو جوان انقلابی مسلمان معتقد به امام و عاشق انقلاب هستند. اگر با هم اختلاف سلیقه هم دارند این قدر دشمنی کردن و خصومت کردن ندارد.  67/7/13


* اگر به نام عدالت‌خواهى و به نام انقلابیگرى، اخلاق را زیر پا بگذاریم، ضرر کرده‌ایم؛ از خط امام منحرف شده‌ایم. اگر به نام انقلابیگرى، به نام عدالت‌خواهى، به برادران خودمان، به مردم مؤمن، به کسانى که از لحاظ فکرى با ما مخالفند، اما میدانیم که به اصل نظام اعتقاد دارند، به اسلام اعتقاد دارند، اهانت کردیم، آنها را مورد ایذاء و آزار قرار دادیم، از خط امام منحرف شده‌ایم. اگر بخواهیم به نام انقلابیگرى و رفتار انقلابى، امنیت را از بخشى از مردم جامعه و کشورمان سلب کنیم، از خط امام منحرف شده‌ایم. امروز حرم مطهر امام روح الله

نوشتم تا بماند

مشغول گشت گذار توی عکسهای سیستمم بود که خیلی اتفاقی چشمم به عکس زیر افتاد.



عکس مربوط می شود به یکی از ستادهای انتخاباتی میرحسین موسوی در سبزوار.

با دیدن این عکس کلی خاطره توی ذهنم زنده شد. بگذریم ... داستان از این قرار بود که سبزها کل شهر را با این جمله ی مجعول پر کرده بودند تا بلکه وجهه ای مثبت از خودشان نزد جماعت حزب الله دست و پا کنند اما بعد چند روز که این دروغشان (مثل صدها و هزاران دروغی که بعدها در جریان فتنه گفتند) لو رفت بنرها یکی پس از دیگری از ستادها جمع شد.

همسر مربوطه آن زمان زرنگی کرده بود و قبل از جمع کردن یکی از بنرها عکس مذکور را شکار کرده بود. (البته توجه داشته باشید کیفیت پایین عکس بخاطر پایین بودن مدل گوشی است پس به گیرنده هایتان دست نزنید!).


هدفم از انتشار این عکس بعد از دوسال بیشتر ثبت تاریخ بود نه چیز دیگر. چون روشنفکران حقیر این مملکت ید طولایی در جعل و تحریف تاریخ دارند.(به قول حضرت آیت الله جمی نوشتم تا بماند)