عاشق، بهانه نمی گیرد.
عاشق، نق نمی زند.
عاشق، در باب زندگی، سخت نمی گیرد.
تخم مرغِ تازه ی پخته، عطر ماندگاری دارد.
عاشق، به نان خالی و ظرف پُر از محبت راضی است.
گیله مردِ کوچک اندام می گوید: ما، بارها، به همان آسودگی و شیرینی، در قلّه ها، جنگلها، دشتها، و در اتاقکمان ناهار خوردیم؛ اما نه به آن حال، که آن روز، زیر زمزمه ی دائم زنبورهای عسل، و چتر عطر، پونه های کنار جوی را همسایه ی پنیر تبریز کردیم - با نانِ تازه ی دِهی.
***
یک عاشقانه ی آرام - نادر ابراهیمی